از: شاهپور
سخنی با وکلای بدخشان
عـدالت چه کـرد؟!
قرارمعلومات بدست آمده، وقتی تحقیقات دادستانی ومحکم? ابتدایی ولسوالی واخان انجام یافت، محکم? ابتدایی برمبنای اسناد وشواهد معتبر، برای هریک (متهمین فاجعه) شش سال حبس را پیشنهاد نموده، دوسیه هایشان را به محکم? مرافعه به فیض آباد ارسال نمود.
واما اینکه چه دلایل درکاربود وچه دستهای درعقب فاجعه بازی میکرد، دوسیه را به نفه بیچاره متهمین! فیصله نموده، قاضی محکم? ابتدایی واخان را مجبوربه تجدید حکم مبنی بربراءت متهمین نموده، که دوسی? موصوف درریاست محاکم ولایت بدخشان نقض گردیده ودوباره به ولسوالی واخان ارسال شد که اکنون این دوسیه درلای کاغذ پاره های آن اداره دریک حالت نامعلوم (چون آن شب سیاه آن مادرتجاوزشد? که فرجام اش معلوم نبود) به سرمیبرد ومتهمین که چهره هایشان برای آن شوم بخت که به عفت خانواده اش تجاوزشد، وهمه مردم این مرزبوم معلوم وهویداست، مغرورانه ومتکبرانه گشت وگذارنموده وعقده میافرینند!
*عــــدالت کاش برد ســـت خـــــدا بود
کنـــــــون دوزخ مقــــــام زانیـــا بـــود
ولی افـســـوس، عدل و ظلمت قــــرن
به یک زنجیــــــــربرد ســـت ریا بـــود
منظورازعـدالت انصاف درد یوان وقضای کشورست، ورنه انصاف نهای را الله (ج) خواهد کـرد
این بود داستان واقعی وسرانجام تجاوزمسلحانه وگروهی به عفت یک زن، یک مادروبرباد کردن گنجین? عزووقاریک خانواده دردوردست ترین روستای فقیرنشین ترین ولسوالی درکشوریکه که نامش دولت اسلامیست ومحاکم ودادستانی اش شرعی!
فرجام بازجویی متهمین این فاجعه رهایی آبرومندانه شد، واما فرجام عفـت دریده وآبروی برباد رفت? آن مادرمن وآن خواهرتو هموطن، چه خواهد شد؟!
تحقیق گران وبازجویان دولت توانستند به زودی وبه آسانی دوسی? متهمین شناخته شده ومستند را بربندند وآن را تهمت بیش نخوانند... ولی آیا میتوان دوسی? زبانها، قلبها وبا ب دهانهای مردم را که دربا ب این جنا یت بازگشته اند، به زودی وبه سادگی بربست؟! آیا میتوان حافظ? آن کودکان که درپیش چشمانشان به عفـت مادرمظلوم شان ظالمانه تجاوزشد، وخاطره های آن مادررا که همه چیزش را دریک شب ازد ست داد، تعویض کرد؟! وآیا میتوان چهره های شناخته شده ای آن شب را ازچشمان آن مرد خانه بیرون کرد وچشمان آن مرد را قانع ساخت که چشمانت درآن شب سگهای رمه ویا هم گرگان گرسنه را دیده بود، نه آن زانیان را؟!
دراینجا همه اهالی فقیرومظلوم وبی دفاع ولسوالی های مرزی وخصوصاٌ خانواد? آن مادر، عاجزانه،ازهمه دست اندرکاران رسانه ها، جامع? مدنی، سازمانهای حقوق بشر، ادار? محترم داد ستانی کشور، افــراد با احساس ورسالتمند، ادار? یوناما، وزارت امورزنان، شورای ملی کشوروسایرین تقاضا مینماید تا، ازهمه امکانات خویش استفاده نموده، زبان ودهان وقلم را برای لحظاتی دردفاع ازعفت برباد رفت? این زن فقیرونیازمند برکشیده واین فاجعه را تا جاییکه ممکن باشد وتا حدیکه درمان عدلی برای این رنج بزرگ اخلاقی – اجتماعی میسرگردد، دنبا ل نمایند. اقلاً برای یکباررسالتمندانه وعاقلانه به این مظلوم همسویی نموده وبرظالم ومدافعان ظالمان نفرین بفرستند. این ادای رسالت اخلاقی خواهد بود دربرابرناموس که برباد رفت وداستانش برای هرفرد باایمان وباوقاروناموس پرورکشورزجردهنده وحجالت آورست.
دراینجا شایسته میدانم تا ابرازسپاس بیکران مردمان این مرزبوم که محکومیت را ظالمان برتقدیرشان قلم زده اند، ازتلویزیون طلوع بیان نمایم که این فاجعه را ازطریق برنام? وزین " دهـلیزها" پوشش داد واندکی آتش خشــم والم مردمان مارا را فروکش نمود.
وهرگاه رسانه های دیگرعلاقمند به پوشش بیشتراین قضیه باشند، جهت آگاهی بیشترشان ازاین آدرس، لازم به ذکرمیدانم که این روستا که بنام فطوریاد میگردد، درآغازدر? واخان قرارداشته، فقط بیست دقیقه ازمرکزولسوالی اشکاشم فاصله دارد. سفرازفیض آباد به ولسوالی اشکاشم 7 ساعت را دربرگرفته (156 کیلومتر)، راه مصؤن موتررو ازفیض آباد تا داخل این قریه مهیا میباشد.
به امید تعقیب جدی ولاینفک عدلی – قضایی وخبری این قضیه، صفحات نخست دفترسیاه این حادثه را میبندیم وغـــم پرورانه به کنج یأ س مینشینیم. ولی جانیان وحامیانشان باید بدانند که تا عدل وانصاف به سراغ شان نرسیده، زبان های این ظلم رسیدگان ازفریاد وقلم های چیزفهمانشان ازبیان حقایق تلخ ( تاسرحد افشاء نام مدافعان جنایت پیشه ها) بازنخواهد ایستاد...!
حالا که ما همه این جنایت را ناله میکنیم، آن مادربرباد رفته ومنزوی گشته ازشرم وحیای جامعه،مظلومانه ازگوش? انزوای کلب? ویرانه اش ازهم میهنان اش استمداد میجوید وفریاد میزند که:
بیـــا هم نا له وفــــــریــــاد من شــــو
رفیـــــق عفــــت بــربــــاد مـــن شــــو
بیـــــا مــا تـــم بگیــــیریم آن شب دی
بیــــا هـــم طـــا لع شــــــبزا د من شـو
اگـــربرســـینه داری مهــــــر مــادر
بیـــــا هم اشـک این اولاد مــن شــــو
نهـــــال خشــــک بــربـــاغ وقــار،ام
بیــــا وغنچــــ? بنــــــیاد مـــن شـــــو
بخوانند ام ، غــــریق چــــاه خجــــلت
بیـــــا وپـــــرد ? فســــــا د من شـــو
ومن الله توفیق