از: شاهپور
سخنی با وکلای بدخشان
خانم فوزیه کوفی وکیل بدخشان!
دولت به این جنایت و تجاوز وحشیانه ی ناموسی توجه سطحی نشان داده است، بدخشان ازنظارت مطبوعات خارج است، والی بدلیل عضویت داشتن به حزب حکمتیار هیچ نسبت مشترکی با بدخشانیان درخویش احساس نمیکند و بدخشان هنوز بدست گروهداران بی مسولیت اداره میشود. بعنوان مدافع حقوق زن و وکیل بدخشان درپارلمان کشور، یکی از باید نخست شما آنستکه به این مساله بصورت ریشه یی تر برخورد کنید و برای تلافی و اعاده ی حبثیت آن مادر بی پناه و جلوگیری از تداوم این ترازدی ناموسی بپردازید.
گزینش نام شما دراین یادداشت بدانجهت است که، شماکه در تعهد رسمی پاسدار ناموس و حافظ حقوق و شرف همه زنان بدخشان تلقی میشوید، باید پیرامون این رخداد منحوس و ننگین، پیگیری بیشتری داشته باشید. میدانیم که این مساله برای شما مخاطراتی درپی دارد، مگر شایسته شما ست که تا پسین دم فرجام عدالت برای باز پس دادن حیثیت آن مادر، برای اعاده ی امنیت و اصلیت آن زن و برای تأمین فضیلت و شرافت بازنگشتنی آن مادر زن، با دلاوری و جسارت قانونی پا به میدان بگذارید.
وکلای بدخشان اشخاص خوبی اند، اما برخی افراد بد ایشان عامل این داستان تلخ ناموسی میباشند. فهم دلایل و عوامل این عمل رزیلانه بسیار دشوار نیست، از سایر نمایندگان بدخشان و مخصوصا وکیل ونماینده مردم واخان، خواسته شود که با شجاعت انسانی برای اثبات رابطه ی جنایتکار ان به افراد صاحبان قدرت محلی و یا دولتی در مرکز ونیز واسقاط جنایت؛ شمارا درمسیر حقیقت یابی تنها رها نکنند.
من نام سایر نمایندگان بدخشان را با آنکه کتمان ناپذیر اند؛ هم از حیث تمکین به ایشان و نیز از جهت حفظ حرمت نمایندگی مردم، بدلایل فراوانی نمی خواهم یاد کنم، اما مخاطب قرار دادن شما یک استثنا دارد وآن اینست که شما بیشتر از آنی که نماینده بدخشان در پارلمان باشید، یک روشنفکر فعال درزمینه ی رعایت منشور حقوق بشر و یک فعال سیاسی حامی زنان کشورمی باشید. بنابران فراتر از سهم یک نماینده، بمثابه یک بانوی بیدار ومردم دوست مورد اشارت و پرسشهای این یادداشت هستید.
شما میتوانید با دقت وشفافیت بیشتر، این مورد وموارد دیگری ازاین نوع راکه قربانی اصلی آن نخست زنان درمانده وبی پناه، آنگاه مادران تنها و بیدفاع وسپس مردم هستند، بوسیله مسولان دولتی از نزدیک بررسی کنید و پس از اشراف کامل مسولان دولتی، وکلای منطقه و روشنفکران منتقد نظام ونظارت مردم را در همسویی باخود برای فرجام دهی جنایتکاران قرار بدهید.
جامعه مطبوعات برون مرزی، نویسندگان سایتهای گوناگون، روشنفکران و ناظران احوال مملکت، اهالی فرهنگی بدخشان در برون مرز و جامعه زنان و مهاجران افغانستان در خارج کشور، بدخشان را با پسوند نامدارانی از نسل و عصرشما می شناسند وشمارا پیشوند بدخشان. پرسش و مشورت ما برای شما اینست که، باید هم مسولان دولتی و هم نهادهای حراست از حقوق بشر و حمایت اززنان، از برابر این بدنامی و تلخکامی با بی تفاوتی ونا فرجامی نگذرند و آن مادر بینوا و زنان دیگر آن دور دستهارا در اندوه نا امیدی و بی پناهی نگذارند.
اگر کمیسیون حقوق بشر مایل باشد به بررسی دقیق تر مسایلی ازاین نوع بپردازد، راهکارآن دشوار نیست. آنها بایستی بدانند که در سی سال گذشته تا همین امروز، آدمکشی و جنایت توسط گروههای وابسته به محافل بزرگتر تحت نامهای خاص سیاسی و تنظیمی قربانی فراوانی گرفته است. بدخشان دراین زمینه محک بسیار روشنی است که میتوان جنایتکاری و تجاوزات اخلاقی از سوی افراد خودسر و خودرای در برابر مردم فقیر و روستایی آن سامان را بسادگی فهمید و نمونه های آنرا از مردم بدست آورد.
تبارز شخصیت ملی درجامعه ی بحرانی و پر آفتی چون افغانستان و از آن میان در محلات و اطراف آن کار ساده و روبراهی نیست. مردم بدخشان در اقلیم سیاسی گوناگون زندگی میکنند ورنج محرومیت زندگی را بیشتر از هر نقطه ی کشور خواهند برد. درتاریخ امروز بشری بدخشان تنها منطقه وقلمروی است که با داشتن موقعیت مناسب برای توسعه مناسبات مستقل بازرگانی و داد وستد کالاها و پیداهای خاکی، با وجود همسایگی به تجاری ترین کشورجهان ( چین ) خوبترین بازار بکر جهان ( آسیای میانه) وداشتن منابع سرشار طبیعی، هنوز چهره در نقاب قرون وسطا دارد.