سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اشکاشم خانه فرهنگ

دیارلعل بار

 

آدینه محمد نظرزاده شاعر اشکاشمی

 

 

                    آدینه محمد نظرزاده سال 1933میلادی درروستائی "رن"ناحیه اشکاشم ولایت مختار کوهستان بدخشان دیده به جهان هستی کشود سالهای 1940 تا1947پس ازختم دوره دبستان ،به آموزشگاه غایبانه ءآموزگاری شهر خارغ فرستاده شد.همزمان درمکتب دیار ش به حیث معلم ایفای وظیفه میکرد ،درسال 1953آموزشگاه مزبور را به اتمام رسانید .جهت تکمیل دانش خود به پایتخت رفته تاسال 1957دربخش زبان وادبیات تاجیک دانشکده ءآموزگاری شهر دوشنبه (حالادانشگاه آموزگاری )تحصیل کرد وپس از فارغ التحصیلء به زادگاهش برگشت ودرطول 53سال درمکتب متوسطه ناحیه به تعلیم وتدریس زبان وادبیات فارسی وتاجیکی مشغول شده،شاگردان زیادی رابه کمال رسانید.

               آدینه محمد فارغ از تدریس با سبک خراسانی شعر می سرودواطمینان داشت ،که معنی های بلند میتوانند تنها با کلام ساده وروان وصمیمی منطور مخاطب گردند.اشعارش سرشار احساس پاک وخالصانه ءمهر ومحبت بی پایان نسبت به وطن وزیبای های ناتکرار آن ،ارزش های والای بشری وکسب دلبسته اش بود.سالیان مدید محصول قلم اودرروزنامه ومجله ها،نشر می شد ،که هنر پیشه های محلی به آنها آهنگ تصنیف کرده،درهمایش وجشن ها می سرودند.

              ....ملک بدخشان اززمان های قدیم به شرافت مردان کوه تن ودریا دل ولعل معروفش مورد ستایش سر آمدان بزرگ ادبیات ما چون :استاد رودکی ،ناصرخسرو ،جلال الدین محمدبلخی رومی ،مولانا جامی ،میرزابیدل ودیگران قرارگرفته است.

            درسر چشمه های تاریخی وتذکره ها بااحترام نام بسیارشخصیت های ذکی وتوانائی بدخشان که برای غنی گردانیدن معنویات ما خدمت ارزنده کرده اند،ازجمله شیخ مبارک بدخشی ،سیدمحمد ،حشمت بدخشی،سیدعلی خان،حکیم شریفی،ملاصالح،غیاثی،نظمی،علیبدخشی،قیلان،قبولی،ملاشاه ،کاشف بدخشی ،پدر وپسرلعلی،وابن لعلی ، مظهر ،شکوهی  ،دوستی ،واصلی ،عبدالصمد ،ملاکمال ،رونقی وکامل بدخشانی ذکر شده ،باآوردن نمونه هااز اشعار شان ،کلامشان ستایش یافته است.

            اشخاص هوشمند وصاحب طبع درهمه دوروزمان ها احساس شان را نسبت به محیط زندگی وواقعات رخ داده ،باشعر افاده نموده اند .از ماخذهای تاریخی وادبی چنین بر می آیدکه محافل ادبی دربدخشان از قدیم وجودداشتند،چون این موضوع به محققان ادبیات حواله می شود ،تنها  یادآوری باید کرد ،که درهرگوشه از بدخشان بسیار ی از اهل کلام وقلم ،هنر پیش گذشتگان راادامه داده ،شعر میسرودند.درآخر عصر 19واوئل بیست میلادی نیز اشخاص صاحب طبعی مثل صوفی مبارکقدم وخانی ،ملایار ونجی،قدرت شغنانی،مروت شاه روشانی ،دولت شاه پامیری،خدمت شاه دروازی ،ملانظرشاه شکاشمی ،دولت عبدالله زاده ودیگران با کلا م روان شان دربدخشان پسند خاص و عام ا

         ....     اشکاشم نیز قسمتی  از این مکان شاعر آفرین است که دربین کوهساران سربلند بدخشان واقع است.نام این ناحیه رادرقدیم ترین سرچشمه های تاریخی می توان پیداکرد :هم سیاحان چین قدیم ،هم مارکوپولو ،هم مولفان تاریخ نامه های باستان وقرون وسطاوهم نگارندگان آثار جغرافیائی مثل "حدود العالم " و"کتاب العرض"ازاین مکان نام برده اند وغناوت مادی ومعنوی سرزمین وساکنان آن راذکر کرده اند .

          .....صدهاسال اشعار شفاهی این مردم به مثل "بلبلیک" ولیلیک"و"بیت ورباعیات"ازنسل به نسل واز دهان به دهان گذشته تکمیل یافته اند وامروز هم دربین مردم سروده می شوند.شاید همین محبت بزرگ مردم محلی که هر قومش زبان باستانی خودراحفظ کرده است به شعر شاعری بود که هر ساکن این کوهستان از قدیم به زبان فارسی راگرامی می دارند ،به اشعار شاعران فارسی گواحترام میگذارندواین شعرا ءرا پیر وپیشوای خود شمرده اند.محبوبیت داشتن ناصر خسرو،عبدالله انصاری ،شمس تبریزی وسایر بزرگان ادب فارسی رادربین مردم بومی سبب همین باشد .وشاید توسط اشعار فارسی باشد که عده از شعرای محلی به مثل صوفی مبارکقدم ،ملا شمشیر وخانی ،ربابی ،ملاجلال الدین ،ملانظر شاه شکاشمی ،ملاصابر اندرابی،ناظم غارانی ودیگران امروز هم دربین مردم محلی به عنوان شخصیت های بزرگ یاد میشوند.

                     شاعر اشکاشمی صوفی مبارکقدم ،که درقرن نزدهم میلادی می زیست ،با تخلص مبارک واخانی معروف است ،از آن افتخار دارد که لعل بدخشان که از عهد رودکی تازمان اوچون تمثال لب شیرین یار ،زیبائی وقدرت وگران مایگی درادبیات فارسی وصف شده ،به درستی از قعر قلب کوهسار سرکش اشکاشم کنده میشود:

                                                        آن لعل که مقصد جهان است بدو

                                                         بامن برسد که از بدخشان من است

 

            آدینه محمد نظر زاده متولد همین مکان لعل بودودرشعر وشاعری سنت این همدیاران عارف وشعر پرورخود راادمه می داد.اوآرزوداشت ،که اشعار سروده اش رادرمجموعه ای گردآورده ،اما عمر وفا نکرد تانخست مجموعه اشعارش به دست گیرد .درروز های سرد زمستان سال 2006قلب گرم مهرپرور وسرشار شعرش ناگهان ازطپیدن باز ماند بگذاربهشت عنبر سرشت  ،مسکن ابدی روح پاکش باشد!

       الان چکیده ئی خامهءرنگین بیان شاعر روانشادپیشکش هوادارن ودوستدارن کلام بدیع می گرددوامید،که آن مورد پسند عزیز خواننده گرامی خواهد شد.

                                                  ادامه دارد....

 


ارسال شده در توسط اشکاشم

                 

                     مذهب شاه محبتشاه  نویسنده ٬ پژوهشگرو روزنامه نگار اشکاشمی

 

مذهب شاه محبتشاه اف، 15 فوریه سال 1937 در روستای نمدگوت ناحیه اشکاشم بدخشان تاجیکستان به دنیا آمد و در ماه نوامبر سال 2004 در شهر دوشنبه به علت "بیماری قند" درگذشت. آقای محبتشاه اف حدود 50 سال در عرصه روزنامه نگاری فعالیت داشت و به عنوان یک چهره شناخته در روند "خود آگاهی ملی" در تاجیکستان نقش موثر داشته است

اکثر روزنامه نگاران صاحب تجربه در تاجیکستان بر این نظرند که سهم آقای محبتشاه اف در رشد روزنامه نگاری در این کشور عمده است. نشریه های چاپ دوشنبه روز پنجشنبه، 15 فوریه به مناسبت هفتادمین سالگرد تولد مذهب شاه محبتشاه اف مطالبی را در باره فعالیت او به نشر رسانیده و از وی به عنوان "بنیادگذار مکتب روزنامه نگاری ویژه" در تاجیکستان نام برده اند.

مذهب شاه محبتشاه اف نه تنها روزنامه نگار شناخته شده ایست، بلکه از جمله افرادیست که در دوران شوروی پیشین برای بالا بردن جایگاه زبان فارسی (تاجیکی) در تاجیکستان تلاش های پیگیرانه کرد و مدتی ریاست بنیاد بین المللی زبان فارسی تاجیکی در تاجیکستان را بر عهده داشته است.

عثمان نظیر، رئیس فعلی این بنیاد از آن یادآور شد که مذهب شاه محبتشاه اف در کنار افراد دیگری برای تهیه و تصویب قانون زبان دولتی در تاجیکستان تلاشهای زیادی کرده است.

آقای نظیر گفـت: "مذهب شاه محبتشاه اف روزنامه نگار حقیقت نگار و با جرات بود. وی در پاک کردن زبان تاجیکی که شناسنامه جاودانه ای برای هر ملت و فرد خودشناس است، سهم بزرگ دارد. همچنین آقای محبت شاه اف در انکار عقاید برخی گروه ها که به زبان ما با چشم تحقیر می نگرستند و هنوز این گونه افراد هستند، مطالبی خیلی باجرات گفت و سخت (در اینباره) نوشت، که نه هر شخصی می توانست این کار را انجام بدهد."

مذهب شاه محبتشاه اف فعالیت روزنامه نگاری خود را سال 1958 میلادی آغاز کرد. اما به مهارت حرفه ای مذهب شاه محبتشاه اف در کار روزنامه نگاری هم در زمان شوروی و هم پس از استقلال تاجیکستان ارج می گذاشتند.

به باور کارشناسان مذهب شاه محبتشاه اف همیشه تلاش کرده تا "واقعیت نگار با مسئولیت" باشد و این اصل کارنامه اش او را در مراحل مختلف سیاسی در تاجیکستان همیشه در ردیف روزنامه نگاران ورزیده و صاحب احترام قرار می داد.

رحمت کریم دولت، روزنامه نگار تاجیک به یاد می آرد، زمانی که مذهب شاه محبت شاه اف سردبیر روزنامه "تاجیکستان شوروی" بود موسسان نشریه های بانفوذ و مخالف دولت در آن دوره، مثل "چراغ روز" و "رستاخیز" صرف نظر از اختلاف عقاید سیاسیشان با آقای محبت شاه اف، او را از بهترین روزنامه نگاران تاجیکستان می شمردند.

آقای دولت افزود: "او به حدی حرفه ای و کارکشته بود که هم دوستانش به او احترام داشتند و هم رقیبانش او را اعتراف می کردند. فکر می کنم آقای محبتشاه اف یک تهمتن در ژورنالیسم تاجیک بود و هنوز هم ژورنالیست واقعی تاجیکستان به نظر من محبت شاه اف است. یاد داریم که قبل از مرگش مقاله ای نوشت در رابطه به وضع آزادی بیان در تاجیکستان که به نظرم بهترین مقاله در چند سال اخیر بود."

این مطلب که "اندیشه کن: فکرت تخم است یا غلافک خالی؟" عنوان داشت و در نشریه "نجات" چاپ شده بود، در آزمونی به ابتکار نمایندگی های سازمان ملل متحد، صندوق ساروس و سازمان امنیت و همکاری های اروپا به عنوان بهترین مقاله سال 2004 برگزیده شد.

مذهب شاه محبتشاه اف در این مطلب وضع آزادی بیان، سطح روزنامه نگاری در تاجیکستان و مناسبت مقامات دولتی با رسانه های گروهی را به صورت مفصل به تحلیل و بررسی گرفته است.

زحمت های مذهب شاه محبت شاه اف در عرصه روزنامه نگاری با چند مدال، عنوان کارمند شایسته تاجیکستان و اعلاچی معارف جمهوری تقدیر شده است.

در سال 1995 آقای محبت شاه اف در آزمون بین المللی به عنوان بهترین سرمحریر آسیای میانه برگزیده شد و دیرتر او برنده جایزه نمایندگی سازمان امنیت و همکاری اروپا در تاجیکستان در بخش روزنامه نگاری در این کشور شد.


ارسال شده در توسط اشکاشم

 

 

صد بار به حجت خـــراسان سـلام

بر پیر بزرگ ملک یمـــگان ســلام

بر حکیــــــــــم دانشــور بلـخ بـامی

بنشسته در آغوش بدخشـــان سلام

 

* * * *

 

گـــویم ترا همیشه ای یار ســــلام

بی حد و اندازه و بســیـــار سلام

هرجـا که قدم نهـاده ای،ای  نـاصر

برجای قـــــدمهای توصد بـار سلام

 

* * * *

 

آن صخره سر بلند یــمگــان سـلام

آن خانه حکمت خــراســــان سلام

آن پیـر بـزرگ و هر مـرید او را

درگلگیت یار کند بدخشــــان سلام

 

 

برگرفته شده از پایان نامه تحصیلی آقای محمد الله ناب در خصوص حکیم ناصر خسرو

 


ارسال شده در توسط اشکاشم

 پیـــــــام

 

ظهـــــــور کامل انــوار عشق می آید

زمان فـــــــرصت دیدار عشق می آید

پیـــام تازهء تبریکبـــــاد وصل حضور

برای عــــاشق سرشار عشــق می  آید

به باغ خشک مه آلــــود زندگی آخــر

بهار سبــــز ثمـــــر بار عشق می آید

زآستــــان امید وحـــراس و آن درگاه

سروش عالمی اســـــرار عشق می آید

عزیــــزی از سفر دور می رسد اینجــا

مبــــارک است ، پرستار عشق می آید

به رسم دعوت دل از کــــرانه های دور

جنـــــــــاب پیر وفادار عشق می آید

حصول مطلب مقصـــود ما مبار ک باد

که یار همدم و غمخــوار عشق می آید

 

خسرو زیباکیان

 


ارسال شده در توسط اشکاشم

 

ҳамаи рангҳоро дўст дорам

 

 

Рангҳоро бо негоҳи мирпарвар дўст дорам

Аз яки то бигзарам, он ранги дигар дўст дорам

Зардро дар хеш хеши поиз, наҷво микунам ман

Сурхро бар ғунчаи лабҳои дилбар дўст дорам

Аз сиоҳи нист болотар, худо ро ҳич ранги

Дар шаби чешмони ў тасвири ахтар дўст дорам

Чешмам аз оби пур асту об гел кардан  надонам

Осемону ҳавзу дарйоро баробар дўст дорам

Қаҳваиро ҳам ки хушранг аст бар кўҳи хиоли

Хоса дар наққошии як тифли худсар дўст дорам

Сабзро дар сабзии он сарв қомат мишеносам

Рақси пичакро ба герди ў мукаррар дўст дорам

Ранги орому латифу мирубони сўратиро

Чун ба рўйи хўби ў созам мусаввар дўст дорам

Ман сафири сулҳи меллатҳо, сапиди сода дилро

Ҳамчу коғазҳои би хат, сад кабўтар дўст дорам

Рангҳоро ошиқам, ликан бўд якранги ай дил

Хуштарин ранги ки дар эҳсоси модар дўст дорам

 

Афсар фозели шаҳрбобаки

 

 


ارسال شده در توسط اشکاشم

                    لحظه ها شاید ماست

                                                   

                            در تماشاگه خویش

 

                                میکشم این این دل دیوانه هنوز

 

                سوی فردا بزرگ

 

               تا شود پاک و صفا از همه این عصیانها

 

                                           ابوعلی بیژن خلخانی


ارسال شده در توسط اشکاشم

 

منصور حاکم اشکاشمی

زادگاه ٬ حکمرانی و کارکردهای او

 

                      کریم نعیمی ( اوساسی )

 

یکی از روستای های کهن اشکاشم اوساس است که در شرق اشکاشم موقعیت دارد ٬ این روستا در تاریخ کشککی ( رهنمای قطغن و بدخشان ) در شمار قریه های تربت ٬ آهنگرده ٬ کربلا٬ قاضده ٬ صیادان ٬ دارون ٬ شاه چراغ و اوج دراغ نام برده شده است . شمار خانواده های اصیل و بومی که در این روستا زیست و زندگی دارند ٬ بنا بردستنوشته ای زیبای که از منصور حاکم اشکاشمی در دست است در زمینه چگونگی پیشینه ای این روستا معلومات و اطلاعات مفید را دراختیار ما قرار داده است . این نوشته در عصر میرجهان شاه ابن میر محمد شاه برادر میرسلطان شاه از پسران سلیمان شاه ابن مظفربیگ بخارایی که در این منطقه حکمرانی داشتند به رشته ای تحریر آمده است .

حاکم منصور اشکاشمی نائیب عهد میرجهان شاه ٬ شخص توانا ٬ زرنگ و کارآزموده در مسایل سپاهیگری و دولمتداری و کامل در علم معرفت و باطن و مشهور در دانشهای علمی و نقلی . ازین رو او شهرت فراوانی در جامعه کسب کرده و مرتبت ومنزلت بزرگی داشته و لقب ( حاکم ) را کمایی کرده بود . و در چند سفر با میرجهان شاه به بخارا همسفر بوده است .

بین سالهای ( 1035) تا ( 1040 )  هجری میران محلی شغنان از رسم باج و خراج دهی سرکشی و اطاعت نکرده و با استفاده از فرصت ٬ از روی خودخواهی فتنه و آشوب را علیه میرجهان شاه و منصور حاکم اشکاشمی برپا کردند ٬ این اغتشاش تحت قیادت میرکوکان خان و افسقال بهادر یکی از سرکرده گان قوم ( قرلق ) بدخشان و به نوکری میرشاه ونچی از شاهان محلی شغنان صورت گرفته بود . در جنگ که صورت گرفت فرزند کوکان خان در موضع اشکاشم به ضرب شمشیر مدافعان اشکاشمی به قبل رسید  ٬ که در این مقاومت شخص حاکم منصور اشکاشمی شرکت داشت و سپاه دشمن را به عقب زد .

میر شاه ونجی ازین حادثه سخت برآشفته شده و بار دیگر نیرو آماده کرده و به کمک خم اولی ها رشته ای آشوب و حملات را از سرگرفت . و خون های بسیار ریخته شد ٬ سر انجام میرجهان شاه مصلحت رادر جنگ ندیده و با شورشیان ماجروی شغنی مقابله نکرد ٬ با جمعی ازطرفداران خود به شمول حاکم منصور از طریق کوتل قاضده و خرتیزه به صوب چترال عقب نشینی کرد .

 باهجوم قوای مخالف فاجعه هولناک در منطقه روی داد ٬ اموال و نفایس قیمتی تمام خانواده های اشکاشم ٬ زیباک به غارت برده شد و برخی افراد سرشناس منطقه نیز مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. حاکم اشکاشمی بامیرجهان شاه و یاران شان مدتی در چترال اقامت گزین شده بودند.

افسقال بهادر بعد از اسپ رانی  و تاخت تاز زیاد میربهادرخان پسر سلیمان بیک که حاکم جرم بود ٬  د  در دهن بوم دره  باحیله او را به قتل رسانید و حکومت جرم رانیز اشغال کرد.مزار میربهادر خان در محل بوم دره تا هنوز باقی است ٬ افسقال فیض آباد رانیز تسخیر کرد ٬ او مرد جابر ستمگر و ظالم بود و مردم همه مناطق از او سخت ناراحت و دلتنگ بودند . افسقال هنگامیکه در میله گاه کوه جلغر در فیض آباد مصروف بازی شطرنج بود . از سوی یکی از طرفداران میر جهان شاه که از اهالی کران ومنجان بود به گلوله تفنگ به قتل رسید و مردم از شرارت او و طرفدارانش رهایی یافتند .

میر جهان خان و حاکم منصور اشکاشمی باشیندن این خبر شادمانی ها کردند و جشن ها گرفتند و با یاران خویش از طریق کوتل نکسان دهگل زیباک دوباره عازم زیباک و اشکاشم شده و مردم را از شرارت جابرانه مزدوران افسقال نجات دادند.

حاکم منصور اشکاشمی خدمات ارزنده ای را در منطقه انجام داده و کارهای مهمی را سازماندهی کرده است . نهــــــــــــر بزرگ " جوکاندوی " که از قسمت پایین قریه خوشپاک آغاز شده و از میانه ای روستاهای آهنگرده و تربت به جانب قریه اوساس جریان دارد و در حدود یک هزار جریب زمین کشاورزی را آبیاری میکند و بسوی قریه شیخچ و ساحه پستیو میریزد ٬ ازجمله کارکردهای ارزنده و باارزش حاکم منصور اشکاشمی شمرده میشود ٬ که با زحمت بسیار و کار طاقت فرسا طراحی و ساختمان و به بهره دهی گرفته شده است . نهری یادشده اکنون به نام نهر خسرو و محمد بیک که از احفاد حاکم هستند یاد میشود  . برج نظامی که مشهور به توپخانه حاکم است در جوار خانه ای محمد بیک و خسرو قراردارد که در حدود یکصدبیست سال از تولد و پنجاه سال از درگذشت شان سپری میشود و نسب شان بعد از چار پشت به ( حاکم ) میرسد بنا یافته است . قلعه ای بالای آن در اثر حوادث و گذشت زمان فروریخته است و اکنون به اندازه هفت متر ارتفاع آن باقی مانده است ٬ دیوار ساختمانی این برج از تخته سنگ های بزرگ و کلوه چوب های ضخیم بالا شده است . گفته می شود این ستاد فرماندهی و مرکز اسلحه و مهممات حاکم بوده است . آنچه از آن یادآوری شد گوشه های از زندگی و روزگار حاکم بوده که با دیگر کارکردهای او یادگار ارزشمندی است که از او باقیمانداست.

اکنون به تعداد ده خانوار از نسل حاکم منصور در اشکاشم زیست و زندگی دارند و به افتخارات گذشته ای اجداد خود میبالند . نام منصور حاکم و کارکرده های جاویدانه ای او زبان زد همه مردم اشکاشم ٬ زیباک و واخان بوده و گفته میشود او شخص مصلح ٬ خیرخواه و همچنان شاعر و نویسنده چهره دست و آدم خیلی مهربان و دلسوز مردم وطن خود بوده و یاد و خاطره او به عنوان ی مرد آزاده ٬ متدین و روحانی همیشه در خاطره فرزندان آنجا باقی مانده است .

بااندوه فراوان که درکتاب مرزا افضل علی سرخ افسر از شخص میرجهان شاه در چندین موارد نام برده شده ٬ امان بنابر دلایلی نامعلوم از حاکم منصور اشکاشمی دراین کتاب ذکری به میان نیامده است .که قابل برسی و تامل میباشد.

زادگاه حاکم اوساس  که یکی از مناطق گندم خیز سرزمین پهناور اشکاشم است ٬ مردم آن از گدشته ها به اینسو شغل کشاورزی داشته ٬ مردم اش خیلی مهربان ٬ صمیمی و درحین حال دیندار و پابند به ارزشهای اسلامی و مذهبی خود اند و جمعیت آن بیشتر از یک هزار تن میرسد . اشکاشم به فرزندان اوساسی خود می بالد و امید وار است در آینده باشندگان این روستا مانند منصور حاکم در همه زمینه ها پیشگام آزاده گی و سازندگی در عرصه های فرهنگی و اجتماعی و خدمت گذاری در زیرساخت های جامعه بیشرفته باشند.

 


ارسال شده در توسط اشکاشم

 

 

اسماعیل خراسان پور

 

سرنوشت باغ

 

 

دگر بــــهار مگو قصــــــــه ء بهار مــگو

زسرنوشت گل و ســــبزه و هزار مــــگو

مگو چه برسر کاج آمد و بباغ چه رفــت

زشاخه های شکسته زبرگ و بار مـــگو

زبرگ های فتاده به خاک حــــرف مــزن

زبی لگامی طوفـان مرگبــار مــــــــــــگو

چه رفت برسر تاکان چه کرد ضحاکــــان

زآتش و تبروخون و مغـز و مـار  مگــــو

زچشم چشمه تو گـــوی کـــه لعل مــیریزد

ززخم هــای شهیدان جان نثــــار  مــــگو

مگو چــــگونه عقابـــــی زاوج درغلطید

زغــدر اهریمنان ســیاه کـــــــار     مـگو

چه رفت بر سر فرزند های مادر پـــــــیر

زجوی خون و پلیگون ز بــند و دار مـگو

تگرگ حادثه بنیــــــاد باغ را برکـــــــــند

زقتل عام درخـــــــتان میوه دار    مـــگو

پرنده های مهــاجر چمـن رهـــــــا کردند

زآشــیانه ء خونــــین و پرغــــــبار مـگو

مکن حکایت گــــــــرگان جنگل بـــــــیداد

زنعش بی حد طفلان بـــــه هر کنـار مگو

هزارها گل این بوستان به غـارت رفت

زاشک حسرت چــــشمان انتظار مــــــگو

کنیز کیســت عروس ســــیاه بــخت وطن

زظلم راهـــزنان دسیسه کـــــــار مــــــگو

مگو زوحشت نامــــردمان دیـــــو سرشت

زبخت تــــیره این مـــــرز نامدار مــــــگو

مکن شکایت از این بیش وختم کن شاعر

زداستان غم انگیز این د یـــــار مـــــــگو

 

 


ارسال شده در توسط اشکاشم

 

ابوالمعالی علی بن اسد

اسطوره ای در تاریخ آزادیخواهی

و آزاد اندیشی بدخشان

                                                  خسرو زیباکیان

 ابوالمعالی علی ابن اسد امیر بدخشان، یکی از فرزانه دانشمندان اسماعیلیی بدخشان است، که نقش بزرگی را در زنده گانی شعییان اسماعیلیه بدخشان اجرا کرده است. اوسیاستمدار، فقیه،متکلم و ادیب توانایی بوده که چندین سال امارت مسقیل آنجا را داشته و بعد از او جانشینانش سالهای زیادی در بدخشان حکمرانی کرده اند و میخواستند الگوی از حکومت خلفای فاطمی مصررا در بدخشان عملی کنند.

علی ابن اسد با مقاومت بی نذیری در برابر ستمگران سلجوقی قرار میگیرد و از سرزمین مقدس خویش شجاعانه دفاع کرده و نبرد زنده گی را با افتخار به پایان میرساند. و خشنودی خدا و خلق خدا را در آنجا بدست می آورد.

 او سراسر زنده گی اش در راه ترویج مذهب، تنویر افکار، تقویت ایمان و گسترش اندیشه های اخلاق دینی وقف شده، و با قامت بلند، چون کوه در برابر حوادث ایستاده گی کرده است.

دوره ای زنده گی این امیر فرزانه نشان میدهد که او سیاستمداری بوده، که مهارتهای گوناگون در زمینه های مختلف داشته و راه بیرون رفت وحل مشکل بحرانهای موجود اجتماعی آن زمان را یافته و عملی کرده، و آنچه منطقی بوده در جهت دستیابی آن تلاش کرده است.

 امیر ابوالمعالی با ملاحظه بیداد و فاجعه که سلجوقیان براه انداخته بودند، امارت مستقیل خود را در بدخشان اساس میگذارد و بنیانگزار استقلال و آزادی شده و نهضت آزادیخواهی آنجا را پیشاهنگی میکند.

در سراسر تاریخ بدخشان در مجموع و در همه دوره های تاریخی اسماعیلیه ها آن مناطق شخصیتی باین ابعاد بزرگ معنوی و این ویژه گهای دولتمداری کمتر سراغ شده و شاید همانندی نداشته باشد.

دوره حیات امیر علی بن اسد ازجهتهای گونا گون دوران سر شار از حوادث مهم بود، دوره ای بردار کردان حسنک وزیر دوره تعقیب و پیگرد ابو علی بن سینا، دوره ای میل داغ کردن رودکی و دوره راندن فردوسی از دربار غزنه و بالاخره دوره به آتش کشیدن و تاراج منزل ناصر خسرو و قتل عامهای مختلف اسماعیلیان و نسل کشی آنها.

                              ادامه مطلب....


ارسال شده در توسط اشکاشم

 

 

نمایش تصویر در وضیعت عادی

لی لی لی بچه ام

آرام بخواب ...دیگر بابه ات از ( جرگه ! ) می آید !!!


ارسال شده در توسط اشکاشم
<      1   2   3   4      >